با مطالعۀ تاريخ نجوم از زمانهای اوليه و پيدايش تقويم متوجه ميشويم که انسانهای اوليه برای محاسبۀ زمان و نشان دادن گذشت زمان روی ديوارها و درختها خط ميکشیدند، سنگريزه در جائي ميگذاشتند ويا به طريقي در جائي علامتهای خاص را قرار ميدادند يا ميساختند و وقايع مهم طبيعي خانوادگي و قبيلهای را به اين طريق ثبت ميکردند.
در آغاز، مدت زمان با روز حساب میشد که از غروب آفتاب تا غروب آفتاب و يا از طلوع آفتاب تا طلوع آفتاب روز بعد بود وبه دليل اينکه بشر تغیيرات فيزيکي قابل مشاهده در طبيعت را احساس ميکرد، مثل دوره های فصلي (باران، گرما، خشکي و سرما)، لذا برای نگهداشتن زمان، بکاربردن اعداد ضروری گرديد. بشر کشف کرد که بعضي از اعداد مانند ۱۲ بسادگي قابل تقسيم به قسمتهای کوچکتر ميباشند وبعضي مثل ۱۳ به هيچ وجه قابل تقسيم نميباشند، لذا عدد ۱۲ یک عدد مناسب برای تقسيم زمان به واحدهای کوچکتر گرديد وبا اين محاسبه، حرکت خورشيد به دور کرۀ زمين را سال ناميده و آنرا به ۱۲ ماه تقسيم نمودند.
سورۀ توبه آيۀ ۳۶ : بی گمان شمارۀ ماهها نزد خداوند دوازده ماه است در کتاب خدا، روزی که آسمانها وزمين را آفريد ………..
باگذشت زمان و پيشرفت علم و اختراع وسائل جديد، طلوع و غروب خورشيد و حرکات ماه و ستارگان بيشتر مورد مطالعه قرارگرفت، اهميت فصلها بيشتر نمايان شد، تقويم نيز پيشرفت کرد و دقيقتر گرديد.
مصریها که بنيانگذار تقويم (برمبنای نوشتۀ دانشمندان) بودند، تقويم فصلي را پذيرفتند، بخصوص برای ايام شکرگزاری و کشاورزی در موقع زيادشدن آب نيل. و چون اين تغیيرات فيزيکی در طول شبانه روز بخوبي مشاهده ميشد چهار نقطۀ فلکی، يعني برابری شبانه روز (اعتدالين) و طولانی ترين و کوتاهترين روزها (انقلابين) را مبداء قرار داده و طول مدت اين تناوب را سال ناميدند که آنرا به ۱۲ ماه تقسيم نمودند، هر ماه را ۳۰ روز و ۵ روز باقيمانده را در آخرسال به جشن وشکرگزاری ميگذراندند و از اين زمان، تقويم خورشيدی ايجاد گرديد.
این عمل برمبنای تورات (عهد عتيق)، اشاره به قسمت شمالی ايران آرارات میباشد. (زمان پس از طوفان) در تورات اولين نشان از شمارش سال در زمان حضرت نوح ميباشد که بر مبنای علم ترتيب تاريخ chronology از روی bible (کتاب مقدس)، زمان طوفان در سال۲۳۷۰ پيش از ميلاد بوده و سال تقسيم شده بود به ۱۲ ماهِ سی روزه و يک پنجه اضافه در آخر سال همانند تقويم مصری و پارسی.
سِفرپيدايش
باب هفتم ۲۴ / ۱۱
۱۱- و در سال ششصد از زندگانی نوح در روز هفدهم از ماه دوم درهمان روز جميع چشمه های لجه عظيم شکافته شد و روزن های آسمان گشوده.
۲۴- و آب بر زمين صدوپنجاه روز غلبه يافت.
باب هشتم ۵ / ۳
۳- وآب رفته رفته از روی زمين برگشت و بعد از انقضای صدوپنجاه روز، آب کم شد.
۵- و در روز هفدهم از ماه هفتم کشتی بر کوههای آرارات قرار گرفت.
اين عمل نشان دهندۀ آنست که از روز هفدهم در ماه دوم تا روز هفدهم از ماه هفتم برابر با ۱۵۰ روز میباشد، بنابراين هر ماه برابر است با ۳۰ روز.
هم چنانکه ميدانيم، گردش ماه بدور زمين بطور متوسط برابر است با ۲۹ روز و۱۲ ساعت و ۴۴ دقيقه که بر حسب روز، عبارت است از ۵۳۰۵/۲۹ روز بنابراين در پنج ماه ۶۵/۱۴۷= ۵×۵۳۰۵/۲۹ روز میباشد.
عدد ۱۴۷ نشان دهندۀ اين است که ماهها، قمری نبوده چرا که غيرممکن است که پس از ۱۵۰ روز هلال ماه دوباره ديده شود و اين خود، نشان آنست که تقويم شمسی بوده، دوازده ماهِ سی روزه ويک پنجه اضافه در آخر سال همانند تقويم مصری.
تاريخ نويس يهود Josephas که در قرن اول ميلادی ميزيسته در کتاب “Antiquities of the jews book I” صفحه ۸۰ فصل ۳، چنين آورده است:
اين واقعه اتفاق افتاد در ششصدمين سال حکومت ايام نوح که در آن زمان دومين ماه بوده که مقدونیها Macedonians آنرا ديوس Dios و يهوديان آنرا مرحشوان Marsuan میناميدند و آن مطابق قرارداد تقويم مصری بوده است. جالب اينجاست که مدت زندگانی ايام نوح در تورات و قرآن برابر با ۹۵۰ سال است.
سِفر پيدايش باب نهم ۲۹/ ۲۸
۲۸- ونوح بعد از طوفان سيصدوپنجاه سال زندگانی کرد.
۲۹- پس جملۀ ايام نوح نهصدوپنجاه سال بود که مرد.
سورۀ عنکبوت :
۱۴- همانا فرستاديم نوح را بسوی قومش، پس ماند در ايشان هزار سال بجز پنجاه سال، پس گرفت ايشان را طوفان درحاليکه بودند ستمگران.
سال ۹۵۰ = ۵۰ – ۱۰۰۰
بحث ديگری که قابل توجه است وقايعی است که در تورات وقرآن مشترک میباشد. اينک بجاست ببينیم اين وقايع مشترک در کجا بيان شده:
تعبير خواب حضرت يوسف در مصر بوده و همانطور که در تاريخ علم اثر جورج سارتن ص۲۳کتاب خود بيان ميدارد: مصريان حساب زمان وتقويم را برحسب خورشيد قرارداده بودند. البته خود متن تفسير خواب اشاره به تقويم فصلی (خورشيدی) است.
سورۀ يوسف :
۴۷- گفت کشت کنيد هفت سال پياپی، پس آنچه را درويديد بگذاريدش در خوشۀ خود، جز اندکی از آنچه ميخوريد.
سِفر پيدايش باب ۴۱ ۳۰ / ۲۹
۲۹- همانا هفت سال فراوانی بسيار در مصر ميآيد.
۳۰- و بعد از آن هفت سال قحطی پديد آيد و تمامی فراوانی مصر در زمين فراموش شود.
سورۀ يوسف :
۴۸- پس بيايد پس از اين، هفت سالِ سخت، که ميخوردند آنچه آماده کرديد برای آنها، بجز اندکی از آنچه نگه ميداريد.
داستان سرگردانی قوم يهود بمدت چهل سال
سِفرآفرینش اعداد باب ۱۴ ۳۴/ ۳۳
۳۳- و پسران ايشان در صحرا چهل سال آواره بود.
۳۴-برحسب شمار روزهائي که زمين را جاسوسی ميکردند يعنی چهل روز. يکسال بعوض هر روز.
سورۀ مائده
۲۶- گفت همانا حرام است بر ايشان چهل سال سرگردان مانند در زمين، پس دريغ نخور بر گروه کافران.
درجهان اسلام پس از رحلت حضرت محمد (ص) اعراب بخاطر مسيحیت زدائي و يهوديت تغییرات بنيادی در اسلام انجام داده وبعد با ارائۀ تز برتری نژاد آنرا به نام اسلام بر قسمتي از جهان تحميل نمودند که يکي از آنها تقويم و……….
تقويم قمری فعلي، تقويمی است که در زمان خلافت عمر که دست به اصلاح آن زد صورت گرفته که با اين عمل یک بحث علمي را با تفاسير غلط به آيات قرآن تحميل نمودند. در آثارالباقيه ابوريحان بیرونی، روايتی را از ميمون بن مهران، مستندی آورده است (ص ۴۸) :
نزد عمربن خطاب آوردند که ظرفِ پرداخت آن ماه شعبان بود و عمر گفت که مراد کدام شعبان است ؟ آيا اين شعبان که ما در آنيم يا شعبان آينده؟ پس اصحاب را جمع کرد و دراين کار با ايشان مشاوره نمود و گفت اين حيرت را که در امر تاريخ روی داده، شما رفع کنيد واصحاب گفتند ما بايد چارۀ آنرا از عادت ايرانيان بدست آوريم و هرمزان را حاضر کردند و اين اشکال را بدو بازگفتند، هرمزان گفت :
ما ايرانيان را حسابی است که ماه روز ميگویند، يعني حساب ماهها و روزها، و چون اين لفظ را، تعريف، مورخ شد و مصدر آنرا تاريخ قرار دادند، عمر به اصحاب پيغمبر گفت برای مردم تاریخی وضع کنيد که مردم بکار بندند.
بهمين دليل است که ميبینيم اغلب خاورشناسان که بر روی تاريخ اسلام کار نموده اند در شک و ترديد بوده اند.
خاورشناس کرلوالفونسونلينو استاد دانشگاه مصر و دانشگاه پالوم ايتاليا در کتاب خود علم الفلک، ترجمۀ احمد آرام نشر پژوهشهاي اسلامي ص۱۰۶چنين آورده است: نمونه مسائلي که هنوز در بارۀ آن ترديد و شک داريم نگاهداری حساب و سال در نزد مردم مکه در اواخر دورۀ جاهليت و اوايل اسلام است و به همين جهت است که نمیتوان به درستی معني کلمۀ نَسِیءُ را که در قرآن، سورۀ توبه آمده است معلوم کرد.
مفسرين، کارشان تطبيق بوده نه تفسير، و حق تفسير آنست که قرآن به وسيلۀ مفسرین قرآن تفسير شود و همانطور که بيان خواهم داشت متوجه ميشويد کلمۀ نَسِیءُ را چگونه مفسرين تا به امروز تفسير نمودهاند.
سورۀ توبه آيۀ ۳۷
{جز اين نيست که فراموشي (تعدادی از روزهای سال) فزونی در کفر است. گمراه ميشوند بدان کساني که کافر شدند، یک سال آنرا حلال شمارند و يکسال آنرا حرام ميدانند. تا شمارِ (ماههايی) را که خدا حرام کرده موافق نمايند. پس حلال کنند آنچه را که خدا حرام کرد. اعمال بد ايشان بر آنها آراسته شد و خدا گروه کافران را هدايت نميکند.}
همانطورکه بیان شد در قرآن کلمۀ (سال) تنها به سالهای شمسي اطلاق ميشود نه سال قمری و اين آیه درست همان چيزی را ميگوید که ما بدان گرفتار شده ايم، فراموشي تعدادی از روزهاي سال به مدت ۱۱ روز و هر سال گرفتار آن هستيم وهنوز هم استادان کار که حقيقت را درمیيابند، بخاطر افکارغلط گذشتۀ خود، دست از تفاسير غلط برنداشته و با الفاظ، شروع به بازی مینمايند و بعضي الفاظ را چنان تعريف مینمايند که هيچگونه ربطي به موضوع ندارد.
سورۀ آل عمران آيۀ ۷۸
“عده اي از ايشان زبان را به کتاب میپيچانند تا گفتارشان را از کتاب حساب کنند در صورتيکه از کتاب نيست”
پس ميبينيم ايرادی که از اين کتاب الهي گرفته میشود و بعضي آيات با بحثهای علمی درست در نمیآيد، از قرآن نیست، ايراد را بايد از کساني گرفت که با نداشتن علمِ آن شروع به تفسير آيات قرآن نموده اند و با تفاسير خود تقويمي را ساخته اند که هيچگونه پايه و اساس علمی نداشته و آنرا به پيامبر اسلام نسبت میدهند.
برای تحقيق در بارۀ اينکه آيا تقويمی که پيش از حضرت محمد(ص)مورد استفاده قرارمیگرفته، شمسی بوده يا قمری بايد به کتاب زير مراجعه نمود.
A study in the origins and first development of the art of counting time among the primitive and early culture By Martin P. Nilson 1920
در اين کتاب در ص۲۳۷ چنين آمده است :
“سری ماههائی که حالا به وسيلۀ مسلمانان استفاده ميشود را سری قديمی مکه مینامند که تعيين شده بود از روی اتفاقات مهمی که در آن زمان رخ میداده و نامهای سری مکه عبارت بودند از :
۱:صفرالاول ۲:صفرالاخر ۳:ربيع الاول ۴:ربيع الاخر ۵:جمادی الاول ۶:جمادی الاخر ۷: رجب ۸: شعبان ۹: رمضان ۱۰: شوال ۱۱: ذوالقعده ۱۲:ذوالحجه
۱- صفرالاول: نام آن را بعدها تغيير دادند و به نام محرم نامگذاری نمودند و يک ماه مقدس میباشد (بنا بر قول نويسندۀ عرب بخاری Buchari ).
ريشه لغت صفر يعنی خالی بودنTo be empty همچنانکه دو ماه صفر در فصل زمستان قرارمیگرفته و فصل بارندگی و سرما بوده است و چون هيچ محصولی در آنموقع برداشت نمی شده بدترين دوره برای بدست آوردن غذا بوده است.
۲- ربيع: پس از پائيز و باران زمستان آغاز میشده و جلگه ها سرسبز میگشته و قبيله ها گله های خود را در دشتها پراکنده مینمودند و شترها، دهمين ماه بارداری خود را میگذراندند و اين گفته بوسيلۀ علم صرف Etymology تائيد میشود.
۳- ريشۀ لغت جماد به معنی سبز شدن سخت میباشد که متناسب است با سرمای تيز
۴- ماه رمضان يعنی سوزان که هيچ شکی در آن وجود ندارد.
۵- ماههای شوال و شعبان که ريشۀ معانی مطمئن آن در دست نيست
۶- سه ماه ديگر رجب، ذوالقعده و ذوالحجه از روی جشنها گرفته شده است. در ماه رجب جشنی برگزار میشده در مکان مقدس که شتر و گوسفند قربانی مینمودند و ريشۀ لغت به معنی بيم داشتن يا احترام گذاشتن میباشد و بنابراين آن را مقدس میخواندند.
۷- دو ماه ديگر نسبت داده شده به ماه زيارت رفتن، ذوالقعده به ماه جلسه يا نشست معروف است The month of sitting.
اين نام را برای اين انتخاب نمودند چون هيچگونه سفری در اين ماه انجام نمیشده و يا هيچگونه گردش و شکاری در آن ماه صورت نمیگرفته و آن اولين ماه از ماه صلح میباشد، نام ذوالحجه از خود مراسم حج گرفته شده است.
همچنانکه ديديم ماههای عربی اصولاً برمبنای سال شمسی درست شده است و آن بايد ثابت بوده باشد در متد تجربی. البته ماههای سری مکه از اصلاح تقويم سريانی بدست آمده است همچنانکه میبينيم در تقويم سريانی ماهها همانند تقويم عربی میباشد. برای مثال کانون اول_کانونآ خر و يا تشرين اول_تشرين آخر که برمبنای سالهای شمسی بوده که خود رسالۀ ديگری میطلبد.
حال ببينيم منظور از اهله که در قرآن آمده است چيست؟
سورۀ بقره آيۀ ۱۸۹: از تو سئوال کنند درباره هلالها بگو آنها هستند فصلهای ثابت (مواقع معين) برای انسانها و حج آن درست …
در مواقع معين هلالها، که منظور بیش از يک هلال است، در صورتيکه اگر منظور هلال ماه باشد ما یک هلال میبينيم. البته مترجم قرآن انگليسی Marmaduke-Pickthall مصری (مواقيت) را به Fixed Seasons فصول ثابت ترجمه نموده است. در ادامۀ آيه، برای انسانها و حج …..که در اينجا قرآن فقط یک تقويم را پيشنهاد میکند ولي متأسفانه در همين ايران عزيز داراي سه نوع تقويم میباشيم.
برایاینکه بدانيم منظور از هلالها چيست دانشمندفضائي امریکا Carl_Sagen در کتاب خود COSMOS در ص ۴۷ بيان ميدارد:
On December 21 the first day of winter there are two daggers of sunlight that flank The spiral a unique application of the midday sun, to read the calendar in the sky.
در روز۲۱ دسامبر اولين روز از زمستان(اول ديماه)نورخورشيد به صورت دو نشان، مجموعهای از هلالها (spiral) را درميان گرفته و يک شکل بي نظير برای خواندن تقویم از روی آسمان را بوجود میآورد.
البته اين یک بحث علمی است چون در آن روز خورشيد در وسط روز بر کرۀ زمين عمود واقع ميشود وچون کرۀ خورشيد بزرگتر از کرۀ زمين است لهذا اشعۀ خورشيد پس از برخورد به کرۀ زمين روی خود انعکاس يافته و هلالها را بر روی خورشيد میتوان مشاهده نمود.
اگر ما مبنای تقویم خود را برروی ماههای قمری قرار دهيم نمیتوانيم ماههای حرام و حلال یا روزهای خوب و بد را تشخيص دهيم. چنانکه در سورۀ ابراهيم آيۀ ۵ ميفرماید:
“و به يقين ما موسي را با آيات خودمان فرستاديم که قوم خويش را از تاريکیها به سوی روشنائی درآورد و روزهای خدا را بيادشان بياورد” و
در سورۀ الجاثيه آیۀ ۱۴ ميفرمايد:
“به آنانکه ايمان آوردند بگو شما مؤمنان از مردمی که به ایام الهی امیدوار نيستند در گذرید”
این آیات کاملاً دلالت بر ثابت بودن ماهها و داشتن روزهای معين دارد همچنانکه در تورات آمده است.
سِفر خروج باب ۲۳
۱۴- درهر سال سه مرتبه عید برای من نگاه دارید.
۱۵- عید فطير را نگاه دار و چنانکه ترا امر فرموده ام هفت روز نان فطیر بخور، در زمان معین در ماه ابیب، زیرا که در آن از مصر بیرون آمدی و هیچکس به حضور من تهیدست حاضر نشود.
۱۶- و عید حصاد، نوبر غلات خود را که در مزرعه کاشته و عید جمع را در آخر سال وقتی که حاصل خود را از صحرا جمع کرده.
سورۀ کهف آیۀ ۱۲ چنین ميفرماید:
سپس آنان را برانگيختیم تابدانيم کداميک از دوگروه نگاهدارترند روزگاری را که درنگ کردند. و در آيۀ ۲۵ همان سوره میفرمايد: ماندند در غار خویش سیصد سال و بيفزودند نُه را. و در آیۀ بعدی تأکید میکند بگو خدا داناتر است بدانچه ماندند.
همانطور که قبلاً بیان داشتم در قرآن سال شمسی بوده و برای اثبات آن فقط کافی است تعداد روزهائی که در قرآن آمده است را بوسيله یک نرم افزار ببینیم چقدر است. که ۳۶۵ روز است و اگر سال قمری بود آنرا ۳۵۴ روز تکرار مینمود.
در کتاب“Life of Mohammad” اثر W.Montgomery-watt يکیاز بزرگترین محققين غربی در اسلام در قسمت “what is Islam” در ص۱۸۷ چنین آمده است: یکی از غیرمعمولترین مسائل اسلام قبول نمودن تقويم قمری است که سال آن ۱۲ ماه یا ۳۵۴ روز است و این بدین معنی است که تمام ماهها حتی ماه زیارت و روزه در هر سال ۱۱ روز زودتر از حد معمول انجام میشود.
حال برای اینکه ببینیم نویسندۀ کتاب”عرب از زمانهای اولیه تا فروریختن بغداد” Arthur-Gilman دربارۀ ماه مبارک رمضان چه میگوید، وی درص۷۰ کتاب خود چنین میگوید : “نام ماه رمضان که ماه روزه و نیایش است معنی اصلی آن (فصل گرمای زیاد) است ولی چون سالهای عربی اخذ شده از روی ماههای قمری است بنابراین دیگر جائی برای حقیقت نمیماند و ۱۲ ماه رفته رفته جاهای اصلی خود را نسبت به خورشید از دست داده وماه رمضان بجای اینکه در فصل گرمای زیاد قرار گیرد مطابق میشود با دسامبر و..”
شب قدر هم که در ماه مبارک رمضان قرار میگرفته در جای اصلی خود قرار نمیگیرد وشناسائی آن هم دیگر امکان ندارد. برای اینکه به وجود حقیقی نامها پی ببریم وبدانیم که آنها چگونه منظم و مرتب درست شده و چگونه در زمانهای قبل آنرا تهیه نموده اند کافی است تقویم اسلامی زمان پیامبر اسلام را بادقت مطالعه نمائیم.
محمدرضا مهدي